رحمان بوستانی ::
چهارشنبه 85/1/23 ساعت 1:56 عصر
قلبم محکوم شد به شکستن ..... غرورم محکوم شد به خردشدن..... احساسم محکوم شد به بازی گرفته شدن..... دلم محکوم شد به تیر خوردن..... چشمانم محکوم شدند به باریدن.... خاطراتم محکوم شدند به فراموش شدن ...... و اما.... عشقت محکوم شد که اسیر بشود در میان قطره قطره خونم.... در میان جای جای قلبم.... و در میان تکه تکه های قلب تکه تکه ام..... آدم بعضی وقتها برای دل دیگران باید از دل خودش بگذر
نوشته های دیگران()