• وبلاگ : زخم عشق
  • يادداشت : شب عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ياد باد آن شب باراني
    كه تو در خانه ما بودي
    شبم از روي تو روشن بود
    كه تو يك سينه صفا بودي
    رعد غريد و تو لرزيدي
    رو به آغوش من آوردي
    كام ناكام مرا خندان
    به يكي بوسه روا كردي
    باد هنگامه كنان برخاست
    شمع لبخند زنان بنشست
    رعد در خنده ما گم شد
    برق در سينه شب بشكست
    نفس تشنه تبدارم
    به نفس هاي تو مي آويخت
    خود طبعم به نهان مي سوخت
    عطر شعرم به فضا مي ريخت
    چشم بر چشم تو مي بستم
    دست بر دست تو مي سودم
    به تمناي تو مي مردم
    به تماشاي تو خوش بودم
    چشم بر چشم تو مي بستم
    شور و شوقم به سراپا بود
    دست بر دست تو مي رفتم
    هركجا عشق تو مي فرمود

    سلام حسام جان

    ببخشيد انقدر دير سر زدم.تواين مدت چه مطالب هاي قشنگي نوشتي.راستي چرا به روز شدن وبلاگت رو بهم خبر نمي دي؟منتظر نوشته هاي قشنگ و پست هاي بعديت هستم.موفق باشي.

    راستي اون دوست دارم ها رو هم خيلي قشنگ نوشته بودي!

    با سلامي بهاري به حسام عزيز

    زيبا

    حضورم غريبه

    غرورم بي پناهه

    .....................

    شاد باش